چه صیامی؟! که ندارم سحری، زانکه مدام-

شب ظلمانی گیسوی تو را می بینم!

چه هلالی؟! که بر هر سو که نگاهی بکنم،

جلوه ی نازک ابروی تو را می بینم!

چه نمازی؟ که سر از سجده اگر بردارم، 

جای محراب فقط روی تو را می بینم !

هرکجا جمع پریشان دل مشتاقی هست

عشقبازان سر کوی تو را می بینم !